Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-02@01:32:58 GMT

(عکس) رضاشاه با کمک این زن مشکلش با قاجاریه را حل کرد

تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۳۸۳۵۷

(عکس) رضاشاه با کمک این زن مشکلش با قاجاریه را حل کرد

دیده بان ایران نوشت: "فخرالدوله زنی بود، بلکه می‌توان گفت مردی بود، بسیار فعال، صاحب پشتکار، مدیره، مدبره، خیلی مرتب و منظم، اجتماعی، عاقل، با اطلاع از اوضاع مملکتی و جریان روز.

کمتر از یک سده پیش، احمدشاه قاجار از پادشاهی خلع شد تا قاجاریه و پادشاهان نه چندان خوش نامش به تاریخ بپیوندند. آغامحمدخان، فرزندان و نوادگانش هر یک به بهانه‌ای در حافظه تاریخی ایرانیان ماندگار شده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حرمسرا‌های پرازدحام، ترکمنچای، گلستان، به توپ بستن مجلس و اعدام مشروطه خواهان بخشی از تاریخ قاجاریه هستند که به کرات به آن‌ها پرداخته شده است، اما در میان قجر‌ها مردان و زنانی هستند که آبرو و اعتبار این قوم محسوب می‌شوند که کمتر از آن‌ها نام برده شده است. فخرالدوله قاجار از جمله آنان است. نقل قول مشهوری از زبان رضاشاه وجود دارد که در توصیف فخرالدوله گفته است: "قاجاریه یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله و نیم مردش هم آغامحمدخان بود. "

اشرف‌الملوک فخرالدوله، دختر مظفرالدین شاه قاجار، خواهر محمدعلی شاه و مادر دکتر علی امینی (نخست وزیر محمدرضا پهلوی)، درسال ۱۲۶۲ در تبریز به دنیا آمد. او در کودکی برای آموختن خواندن و نوشتن و قرائت قرآن به مکتبخانه فرستاده شد و در سال ۱۲۷۶ با همین سواد عروس صدراعظم وقت شد.

گفته می‌شود نجم السطلنه (خاله فخرالدوله) در بدو تولد خواهرزاده اش، او را برای پسرش محمد (دکتر محمد مصدق) در نظر گرفته بود، اما این ماجرا هرگز به سرانجام نرسید چرا که با پا پیش گذاشتن میرزا علی خان امین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه و سماجت وی بر ازدواج فخرالدوله و پسرش، فخرالدوله به عقد محسن خان امین الدوله درآمد. نجم السلطنه که پیش‌تر موافقت ضمنی خواهر خود و مظفرالدین شاه را به دست آورده بود کینه خواهر را به دل گرفت و برای همیشه از او رنجید. محسن خان امین‌الدوله از فخرالدوله صاحب نه فرزند به نام‌های حسین، غلامحسین، محمود، علی، محمد، احمد، ابوالقاسم، رضا و معصومه شد.

مشکلات فخرالدوله پس از مرگ امین الدوله آغاز شد. چرا که با مرگ مظفرالدین شاه و روی کار آمدن محمدعلی شاه و دشمنی او با این خاندان و انزوای همسر فخرالدوله، ناچار با فروش محصولات املاکشان در لشت نشاء امرار معاش می‌کردند. املاک لشت نشاء که توسط همسر فخرالدوله به یکی از رجال صاحب اقتدار وقت اجاره داده شده بود به ماجرای پیچیده‌ای تبدیل شد که سبب ورود قاطعانه فخرالدوله به یک کارزار حقوقی برای پس گرفتن املاک شد که تا روی کار آمدن رضاشاه ادامه یافت. حمایت رضاشاه از قاضی پرونده که سرانجام به نفع فخرالدوله رای صادر کرد از نکات قابل توجه در رفتار رضاشاه نسبت به شاهدخت کاردان قجری بود. فخرالدوله پس از پیروزی در پرونده مربوط به املاک لشت نشاء تمام تلاش خود را صرف آبادانی املاکش نمود تاجاییکه ظرف مدت کوتاهی از ارزش زیادی برخوردار شد. اقدامات اینچنینی فخرالدوله باعث شد تا نزد رجال هم عصر خود دارای احترامی فوق العاده شود.

علی امینی در کتاب خاطرات خود نوشته است: "در اوایل سلطنت رضاشاه، روزی از دربار خبر دادند که شاه می‌خواهد به دیدن مادرم بیاید. مادرم فورا دستور داد وسایل پذیرایی را آماده کنند و مبل‌ها را طوری ترتیب دهند که رضاشاه پایین‌تر از مادر بنشیند، در ضمن دستور داد لنگه در ورودی باغ را هم ببندند که رضاشاه نتواند با کالسکه یا اتومبیل خودش وارد باغ شود و ناچار مقداری راه را پیاده تا عمارت طی کند.

مرا هم که بچه ۱۰-۱۲ ساله‌ای بودم، دم در فرستاد که از شاه استقبال کنم. رضاشاه همراه من تا داخل عمارت آمد، ولی روی مبل ننشست و همانطور که قدم می‌زد شروع به صحبت کرد و قدم زنان به داخل باغ برگشت. مادرم هم ناچار به دنبال او روان شد. او در باغ روی کنده درختی نشست. در آنجا بود که منظور اصلی خود را از آمدن به دیدن مادرم بیان کرد و گفت: "خانم فخرالدوله شنیده‌ام که شاهزاده‌های قاجار هنوز در گوشه و کنار بر ضد من تحریک می‌کنند. آن‌ها خیال می‌کنند من تاج را از سر احمدشاه برداشته‌ام. آمده‌ام به شما بگویم که این شاهزاده‌ها را جمع کنید و به آن‌ها بگویید دست از این کار‌ها بردارند وگرنه آن‌ها را معدوم خواهم کرد. "رضاشاه پس از گفتن این حرف از جای خود بلند شد و ضمن خداحافظی به مادرم گفت: "چون برای شما احترام قائلم خواستم این مطالب را قبلا به شما گفته باشم وگرنه از میان بردن این تحریکات برای من کار آسانی است."

وقتی رضاشاه رفت، مادرم شاهزاده‌های قاجار را خبر کرد که فردای آن روز همه در خانه ما جمع بشوند. فردای آن روز در جمع آنان گفت: "کاری است گذشته و رضاشاه بر تخت نشسته و مقاومت در مقابل او بی فایده است به علاوه این شخصی که من می‌شناسم، ملایمت و گذشت سرش نمی‌شود و اگر تمکین نکنیم، دودمان ما را به باد خواهد داد پس بهتر است دست از پا خطا نکنیم و کنار بنشینیم. " وقتی شاهزاده‌ها رفتند مادرم به دیدن رضاشاه رفت و به او گفت خیالش از بابت قاجاریه راحت باشد.

بعد از آن هم هر وقت مشکلی پیش می‌آمد مستقیما به رضاشاه مراجعه می‌کرد و از آن جمله یادم هست که یک بار اداره مالیه، مالیات سنگینی برای مادرم تعیین کرده بود که با مراجعه مستقیم مادر به رضاشاه دستور رسیدگی مجدد داده شد. رضاشاه صریحا به وزیر مالیه وقت گفته بود که مراعات خانم فخرالدوله را بکنید. " نقش فخرالدوله به عنوان واسطه‌ای میان قاجاریه و پهلوی باعث شد تا قجر‌ها از هرگونه گزندی از جانب رضاشاه در امان بمانند.

مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال ایران از فخرالدوله این گونه یاد کرده است: "فخرالدوله زنی بود، بلکه می‌توان گفت مردی بود، بسیار فعال، صاحب پشتکار، مدیره، مدبره، خیلی مرتب و منظم، اجتماعی، عاقل، با اطلاع از اوضاع مملکتی و جریان روز .... به طور کلی فخرالدوله در میان زنان ایرانی زنی فوق العاده بود و نبوغی داشت که نظیرش در ایران آن زمان خیلی کم بود."

فخرالدوله بخش قابل توجهی از ثروت خود را صرف انجام امور خیریه نمود. از جمله اقدامات مهم او تاسیس آسایشگاه سالمندان کهریزک واقع در املاک موروثی اش بود که امروزه نیز پابرجاست. او کودکان یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه جمعی از زنان خیر، بنگاه خیریه بانوان نیکوکار را تاسیس کرد. مسجد فخر آباد یا فخرالدوله نیز که ساخت آن توسط امین الدوله آغاز شده بود با همت فخرالدوله به پایان رسید. او همچنین اولین مؤسسه تاکسیرانی خصوصی ایران را در تهران پایه گذاری کرد.

فخرالدوله در زمستان ۱۳۳۴ درگذشت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد. او وصیت کرده بود مخارج مراسم، صرف امور خیریه شود، اما فرزندانش در مسجد فخرالدوله مراسم باشکوهی برگزار کردند و شمار زیادی از شاهزادگان، رجال و مردم عادی با حضور در مراسم یاد او را گرامی داشتند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: فخرالدوله رضا شاه پهلوی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل مظفرالدین شاه امین الدوله شاهزاده ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۳۸۳۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...

به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۳۰ ساله که برای مشورت‌های تخصصی درباره ماجرای ازدواجش به مرکز انتظامی آمده بود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم‌آباد مشهد گفت: پدر ومادرم بازنشسته فرهنگی هستند و حساسیت خاصی روی فرزندانشان دارند به همین دلیل همه خواهران و برادرانم مطابق سلیقه خانواده‌ام ازدواج کرده‌اند و زندگی آرامی دارند.

من به دلیل استعداد خوبی که در تحصیل داشتم، درس و مدرسه را در اولویت زندگی قرار دادم و ادامه تحصیل دادم به طوری که به خواست پدر و مادرم رشته دامپزشکی را انتخاب کردم، ولی آرام‌آرام در دوران تحصیل به این رشته علاقه‌مند شدم.

موضوع این است که پدرم درباره خواستگارانم بسیار سختگیری می‌کند و مدعی است که باید مانند دیگر خواهران و برادرانم ازدواج کنم تا به خوشبختی برسم. یک بار یکی از همکلاسی‌هایم به خواستگاریم آمد اما پدرم او را به دلیل اقامت در روستای زادگاهش رد کرد در حالی که من به او علاقه‌مند بودم.

درگیری شدید زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم! فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم می‌زد و دست‌هایم را می‌سوزاند

در این میان، یکی از دوستان مادرم جوانی مقیم آمریکا را به من معرفی کرد که فقط می‌تواند سالی دو بار به ایران بیاید. وقتی فرید به خواستگاریم آمد، ابتدا پدر و مادرم مخالفت نکردند، اما زمانی که قرار ازدواج گذاشتیم، ناگهان پدرم شرط کرد که باید یک واحد مسکونی را به نام من سند بزند. او هم ناراحت شد و به آمریکا بازگشت.

او حتی به پدر و مادرم پیشنهاد کرد برایشان بلیت پرواز به عراق را تهیه می‌کند تا مراسم عقد را در یکی از مکان‌های مذهبی برگزار کنیم، ولی باز هم پدرم مخالفت کرد و اکنون چاره‌ای جز مخالفت با خواسته پدرم ندارم و می‌خواهم به تنهایی به سوی آمریکا پرواز کنم.

در همین حال پدر نوشابه که به دعوت مشاور در اتاق مددکاری اجتماعی حضور داشت، با بیان اینکه هیچ پدری دوست ندارد دخترش را غمگین ببیند و سرنوشت تلخ فرزندش را نظاره کند، به کارشناس کلانتری گفت: من شرط واحد آپارتمانی را فقط برای این منظور مطرح کردم که بدانم خواستگار دخترم در چه سطحی از نظر مالی قرار دارد و آیا دخترم را به اندازه یک واحد مسکونی دوست دارد یا نه.

وی ادامه داد: الان هم از این شرط صرف‌نظر کرده‌ام اما دلیل اصلی مخالفت من این است که فرید اصرار به عقد موقت دارد و حاضر نیست با دخترم به صورت دائمی و رسمی ازدواج کند. او معتقد است باید طبق فرهنگ غربی مدتی را زیر یک سقف زندگی کنند و در صورتی که بعد از چند سال به توافق رسیدند، با هم ازدواج کنند. حالا اگر او در مدت کوتاهی از دخترم سیر شد و او را در کشور غریب به حال خودش رها کرد، باید چه کنیم؟

پدر نوشابه اظهار کرد: از سوی دیگر، او حتی خانواده‌اش را به ما معرفی نکرده و حاضر نشد به همراه خانواده‌اش به خواستگاری بیاید. ما هم نمی‌توانیم برای انجام تحقیقات درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی او به آمریکا برویم. بنابراین به ازدواج او با دخترم رضایت ندادم چراکه نمی‌خواهم سیه‌روزی و بدبختی او را شاهد باشم.

وی افزود: با وجود این، دخترم خانه را رها کرده و با شکستن لوازم منزل، نزد یکی از دوستانش در غرب کشور رفته بود. حالا هم قصد دارد به تنهایی به آمریکا پرواز کند.

اقدامات کارشناسی و بررسی‌های روانشناختی این پرونده با دستور سرهنگ محمد بزی (رئیس کلانتری قاسم‌آباد مشهد) به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

کد خبر 848292 منبع: خراسان برچسب‌ها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران

دیگر خبرها

  • معمای اتوبان
  • جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
  • تشکر خانواده شهید الداغی از وحید شمسایی
  • مادرم با هدیه وحید شمسایی روحیه گرفت